بلغارستان، پایگاههای آمریکا و ژئوپولیتیک دریای سیاه

ساخت وبلاگ

 

در اوایل اگوست ناو جنگی شرمن فورست یو اس اس که قابلیت نابودی موشکهای هدایت شونده را دارد، توسط ناوگان ششم آمریکا جهت مشارکت در تمرینات دریایی مشترک با نیروی دریایی بلغارستان در بندر بلغاری ورنا لنگر انداخت. این مسئله در حالت عادی یک امر معمول و عادی به شمار می رود، با وجود این شروع آرایش سربازان آمریکایی در تعدادی از پایگاههای نظامی بلغارستان نگرانیهایی را در دو هژمونی سنتی منطقه دریای سیاه یعنی ترکیه و فدراسیون روسیه افزایش داده است. بهرحال رسیدن این ناو به بلغارستان بعد جدیدی را در گسترش روابط امنیتی واشنگتن و صوفیه اضافه می کند و به ورود آمریکا به دریای سیاه اهمیت می بخشد.

اتحاد بلغارستان - ایالات متحده

در طول جنگ سرد، بلغارستان تحت رهبری تئودور ژیوکف به عنوان یکی از اقمار غیر قابل نفوذ مسکو به شمار می رفت. ولی پانزده سال بعد از سقوط شوروی این کشور با عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا راه پیوستن به غرب را می پیماید.(اگر چه نسبت به دولتهای پیمان ورشو خیلی دیرتر اقدام کرد).

در 28آوریل 2006ایوایلو کالفین،وزیر خارجه بلغارستان و کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا یک توافقنامه همکاری و دفاعی به امضاء رساندند که اجازه می داد سربازان آمریکایی تا تعداد 2500نفر در بلغارستان مستقر شوند، ضمن آنکه در طی نقل و انتقالات، تعداد سربازان ممکن است تا 5000نفر برای مدت سی روز افزایش یابد. این سربازان در چهار پایگاه بلغاری مستقر خواهند شد که عبارتند از: منطقه آموزشی نووسلو، پایگاه هوایی بزمر. پایگاه هوایی گرف ایگناتیو.

سفیر ایالات متحده این توضیح را می دهد که هیچ پایگاه آمریکایی در بلغارستان وجود نخواهد داشت. این پایگاهها تحت پرچم و فرمان بلغارستان می باشند و در آینده نیز خواهند بود و ایالات متحده تنها در اهداف آموزشی با این پایگاهها شراکت خواهد داشت. همه بلغاری ها از وجود سربازان امریکایی در بلغارستان راضی نیستند، ولن میدرف رهبر حزب ملی گرای آتاکا اعلام کرده است که پایگاههای آمریکایی، بلغارستان را تبدیل به مکانی برای تروریست ها خواهد کرد.

باب دی هوب شفر، دبیر کل ناتو نیز با تردید به این پایگاههای آمریکایی نگاه کرده است، وی در مصاحبه با رادیو ملی بلغارستان اعلام کرده بود که توافق بر سر ایجاد پایگاههای نظامی آمریکایی در خاک بلغارستان یک توافق دو جانبه بین بلغارستان و آمریکا می باشد. «من نمی توانم تصور کنم که ناتو به چه نحوی می تواند در حال حاضر از این پایگاهها سود ببرد، در این سطح از کار هیچ فایده ای از این امکانات نظامی مشاهده نمی کنم».

علاوه بر این وزارت خارجه آمریکا در سال 2006 اعلام کرد که ایالات متحده و بلغارستان یک توافق نامه برای حمایت مشترک از پروژه های اجرای قانون در بلغارستان به امضاء رساندند و در ماه ژوئن چند تن از اعضای گارد ملی هوایی اورگان جهت تمرینات هوایی به پایگاه هوایی گرف ایگناتیو سفر کردند.

چرا بلغارستان؟

علاقه واشنگتن برای همراهی کردن این کشور اسلاوی بخاطر حجیم بودن امور نظامی این کشور نیست. بلکه از آن جهت است که اولاً این کشور از لحاظ جغرافیایی، فرصت خوبی را برای حضور گسترده تر ناتو و ایالات متحده در دریای سیاه فراهم می سازد که از این طریق می توانند طرحهای ساخت خط لوله های نفت و گاز را در این منطقه فراهم سازند، دوما نزدیکی این کشور به یوگسلاوی سابق که مکان تنش های دائمی خصوصا در یک دهه پیش بوده است و در نهایت آنکه کشورهای بالکان یک معبر ترانزیتی برای مواد مخدر به اروپا به حساب می آیند.

علاوه بر اینها این کشور روابط نزدیکی با کشورهای قفقاز مانند گرجستان که دوست همیشگی امریکا به شمار می رود، دارد. این پایگاه ها به آمریکا اجازه می دهد تا کنترل روزافزون خود را بر این کشور و منطقه خاورمیانه بزرگ حفظ کند بطوریکه در حال حاضر آمریکا ( از طریق استقرار ناوگان پنجم در بحرین)حضور خود را در جنوب حفظ کرده، و در آینده نیز از طریق بلغارستان در شمال حضور نظامی خواهد داشت.

دلیل دیگر برای همراهی بلغارستان باید مربوط به سناریوی احتمال رخ دادن هر اتفاقی در آینده باشد، یعنی اگر بلغارستان به سازمان های کشورهای اروپایی نپیوسته بود چه آینده ای می توانست برای آن متصور باشد؟ بی پرده باید گفت که اگر بلغارستان توسط ناتو به عضویت پذیرفته نمی شد احتمال افتادن این کشور در دایره نفوذ کشوری به نام روسیه وجود داشت..

در سالهای اخیر، کشورهای آسیای مرکزی مانند ازبکستان بعد از یک دوره دوستی کوتاه مدت با غرب به سمت مسکو حرکت کرده اند. در ازبکستان، محکومیت اسلام کریم اف بخاطر کشتار اندیجان در می 2005به حرکت این کشور به سمت مسکو شدت داد. دیگر کشور ها مانند بلاروس هنوز مسکو را به عنوان یک متحد طبیعی می پندارند. اگر بلغارستان در سال 2004به عضویت ناتو در نیامده بود احتمال داشت به عنوان یک کشور متحد روسیه در جنوب شرق اروپا تبدیل شود که در آن صورت روسیه می توانست این کشور را به یک موضوع امنیتی برای اروپا تبدیل کند.

روسیه به برکت صندوقهای پولی اش، یکبار دیگر سیاست خارجی تجاوزگونه خود را افزایش داده است که این امر در سایه داشتن متحدان بالقوه در سراسر جهان می باشد. اجلاس اخیر سازمان همکاری شانگهای یک نمونه از این موارد به شمار می رود. وقتی روسیه قدم به قفقاز و اروپای شرقی می گذارد این تعجب برانگیز نخواهد بود که مسکو از طریق تقویت کشورهای مستقل مشترک المنافع جهت تحکیم موقعیتش تلاش کند. در یک سناریوی شک برانگیز،احتمالا روسیه فاصله زیادی از آن گرفته که بخواهد بلغارستان را که به عضویت ناتو و اتحادیه اروپا درآمده است به عضویت در کشورهای مستقل مشترک المنافع دعوت کند. در عین حال در نظر گرفتن عامل ژئوپولیتیک و متحدان قدرتمند بخصوص برای کشورهای کوچکی مانند بلغارستان بسیار حیاتی می باشد.

تاثیر پیوستن بلغارستان به غرب بر ژئوپولیتیک مدیترانه و بالکان

رفاقت بلغارستان با ایالات متحده می بایست در این راستا مطرح شود که چگونه این رابطه دوستی بر توازن قوا و علائق ملی دیگر کشورهای منطقه تاثیر می گذارد؟

رابطه نزدیک بین صوفیه و واشنگتن زمانی مطرح می شود که یک تغییر مهم در فدراسیون روسیه در حال انجام است به عبارت دیگر در حالی که عواید عظیم ناشی از نفت و گاز در ترکیب با رهبری سفت وسخت پوتین، روسیه را در برگشت به عقب مدیریت می کند و پوتین در سیاست خارجی و نظامی، نگاه خود را به منافع فرامرزی و بازسازی حوزه نفوذ سنتی خود متمرکز کرده است، این رابطه مطرح می شود.

اخیرا تعدادی از نظامیان روسی در مورد اعزام نیروی دریایی روسیه به مدیترانه بحثی را به راه انداخته اند که به معنای یک حضور نیروبخش در دریای سیاه می باشد. ولادیمیر ماسورین، دریادار روسی می گوید: دریای مدیترانه یک تهدید مهم عملیاتی برای ناوگان روسیه در دریای سیاه به شمار می رود. او همچنین یادآور شد که منطقه تحت کنترل ناوگان روسی از طریق دریای سیاه و دریاهای مدیترانه به سمت اقیانوس اطلس گسترده شود. او اضافه می کند که ما باید حضور دائمی ناوگان دریایی روسیه را در این منطقه حفظ کنیم. این قابل فهم است که روسیه در پی آن است که پرسنل نظامی امریکا را از منطقه دریای سیاه دور نگه دارد و وضع موجود منطقه را از طریق تقسیم نفوذ با ترکیه حفظ کند.

ترکیه نیز با وجود آنکه یکی از اعضای ناتو به شمار می رود، میل دارد واشنگتن را از این منطقه دور نگه دارد و موقعیت خودش را به عنوان یک قدرت منطقه ای در مدیترانه و دریای سیاه حفظ کند و نمی خواهد این نفوذ را از دست بدهد. هنوز خیلی زود است گفته شود که آیا روابط آنکارا - واشنگتن در صورت ورود سربازان آمریکایی و افزایش نفوذ آمریکا در بلغارستان و دریای سیاه تحت تاثیر منفی قرار خواهد گرفت یا نه.

با وجود این سناریوی دیگری که احتمالا ارزش بررسی دارد این است که چون ترکیه حوزه نفوذ سنتی خود را در تهدید می بیند و هیچ نشانه ای از پیوستن به اتحادیه اروپا را در آینده نزدیک نمی بیند، احتمال دارد در جهت دوستی با دیگر کشورها از جمله روسیه حرکت کند.

مقامات روسی و ترکی حتی با بحث و مناظره هایی که با هم داشتند تاکید کردند با وجود گروه همکاری دریایی در دریای سیاه برای حفظ امنیت منطقه حضور آمریکاییها در دریای سیاه غیر ضروری می باشد.

این گروه همکاری در دوم آوریل 2002بین ترکیه، روسیه، گرجستان، بلغارستان، رومانی و اوکراین جهت افزایش صلح و ثبات در منطقه دریای سیاه بوجود آمد که علاوه بر این موجب افزایش فعالیتهای همکاری منطقه ای و توسعه روابط همسایگان مجاور گردید. در ششم آگوست، نیروهای دریایی ترکیه، رهبری گروه همکاری دریایی در دریای سیاه را طی مراسمی در پایگاه دریایی گلکوک از نیروی دریایی روسیه تحویل گرفت. عجیب آنکه این اتفاق تقریبا موازی با لنگر انداختن شرمان فورست یو اس اس در بلغارستان رخ می داد.

درهمین جهت بلغارستان ممکن است با نزدیک شدن بیش از حد به آمریکا، پیوندهای تاریخی خود را با دیگر کشورها و همچنین دوستی با متحدان جدید را با خطر مواجه سازد. در سراسر دهه 1990و اوایل همین دهه، بلغارستان همچون رومانی بین دوستی با ایالات متحده و اروپای پیر (از جمله قدرتهایی مانند فرانسه،آلمان و بریتانیا)و حفظ روابط تاریخی با روسیه و جهان عرب فاصله ایجاد کرد. همراهی کردن واشنگتن به احتمال زیاد می تواند این روابط را در وضعیت نامعلومی قرار دهد که در نتیجه تجارت، سرمایه گذاری خارجی و روابط سیاسی خود را در آینده با خطر مواجه خواهد ساخت.

بلغارستان و انتخاب متحدان جدید

در بسیاری از موارد روابط بین دولتها شبیه یک بازی شطرنج ژئوپولیتیکی می باشد که حکومت باید به عواقب هر حرکتی که انجام می دهد بیاندیشد. در طول دوران حکومت شوروی، بلغارستان یکی از متحدان اصلی شوروی در جنوب شرق اروپا به شمار می رفت که واشنگتن تلاش بسیاری را جهت بهبود روابطش با این کشور به انجام رساند. در واقع،تصمیم تئودور ژیوکف برای باقی ماندن در حلقه اتحاد مسکو به معنای آن بود که وی می خواهد بطور نامحدود در قدرت باقی بماند و احتمالا این مطلب را درک کرده بود که در صورت تلاش برای جدایی از مسکو به عزل خود اقدام کرده است، از این رو وی تصمیم به حفظ وفاداری اش به کمونیسم گرفت. امروز سیاستمداران در صوفیه تصمیم گرفته اند که با عضویت در سازمانهایی شبیه ناتو و اتحادیه اروپا و همچنین همراهی کردن واشنگتن، غرب را بعنوان بهترین گزینه همراهی کنند.

سیاستمداران صوفیه می بایست به واسطه موقعیت ژئوپولیتیکی ویژه بلغارستان، سنجش دقیقی از ناتو، اتحادیه اروپا و ایالات متحده که قصد ایجاد روابط گسترده با آنها دارند به عمل بیاورند، علاوه بر این بلغارستان نباید روابط تاریخی اش را با کشورهای حومه بالکان،دنیای عرب و روسیه فراموش کند.

بعید به نظر می رسد که بلغارستان بخاطر پذیرش سربازان آمریکایی به عنوان هدفی برای تروریست ها قرار بگیرد، ولی این مسلم است که کرملین نگاه خودش را بر توسعه این کشور در سالهای آتی حفظ خواهد کرد. صوفیه نیاز دارد در ذهنش بسپارد که مهمترین علاقه واشنگتن (همچون مسکو در سابق)، تنها به دلیل موقعیت ژئوپولیتیکی این کشور در دریای سیاه می باشد.

MILITARY...
ما را در سایت MILITARY دنبال می کنید

برچسب : بلغارستان, پایگاههای آمریکا و ژئوپولیتیک دریای سیاه,آمریکا,بلغارستان,دریا,دریای سیاه,ژئوپولتیک,پایگاه, نویسنده : قوچاقی military بازدید : 1539 تاريخ : 15 مرداد 1392 ساعت: 21:11